شرح دعای مکارم الاخلاق( 91)
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا بالتعرض لخلاف محبتک، و لا مجامعه من تفرق عنک، و لا مفارقه من اجتمع الیک.
بار الها! مرا مبتلا مکن اعمالى را طلب کنم و انجام دهم که برخلاف محبت و رضاى تو باشد، بار الها! مرا مبتلا مکن که با کسانى آمیزش و همیارى نمایم که از تو بریدهاند، بار الها! مرا مبتلا مکن که از کسانى جدا شوم که با تو هستند و امرت را اطاعت مىنمایند. به خواست خداوند این سه جمله از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» موضوع سخنرانى امروز است.
امام سجاد (ع) در این قطعهى دعا از پیشگاه بارىتعالى مىخواهد تا از ابتلاى به سه امر مصون و محفوظش دارد: امر اول بین امام و خداست، و امر دوم و سوم بین امام و سایر مردم است. در امر اول عرض مىکند: بار الها! مرا مبتلا مکن اعمالى را طلب کنم و انجام دهم که برخلاف محبت و رضاى تو باشد.
بعضى از کارهاست که خداوند دوست ندارد که مردم مرتکب آنها شوند، ناخشنودى بارىتعالى از انجام آن اعمال نه از این جهت است که اگر انسانها حریم الهى را رعایت ننمودند و اعمال خلاف محبتش را مرتکب شدند به مقام رفیع بارىتعالى آسیبى مىرسد و موجب تضعیف قدرت و سلطهى او در جهان حاکمیت مىگردد، هرگز، چنین نیست، او غنى بالذات است و از تمام آفریدههاى خود بىنیاز. کارهاى بد و خوب مردم کمترین اثر مثبت یا منفى در حاکمیت و ربوبیتش نمىگذارد. اعمالى که مورد محبت بارىتعالى نیست از طرفى برخلاف حق و عدالت است و خداوند دوست ندارد که مردم به کارهاى ناحق و ظالمانه آلوده شوند، و از طرف دیگر انجام دادن اعمالى که خدا دوست ندارد حرکتى است از مردم در جهت مخالف تعالى و تکامل آنان، و حضرت بارىتعالى نمىخواهد انسان عالیقدر که مخلوق گزیدهى اوست به راه انحطاط و سقوط گرایش یابد و موجبات تباهى و هلاکت خود را فراهم آورد. ما از پیش خود نمىدانیم خداوند چه کارهایى را دوست ندارد تا پیرامون آنها نگردیم و از انجامشان خوددارى نماییم، اوست که مىتواند ما را آگاه سازد و اعمال خلاف محبت خود را به ما بگوید. آگاهسازى خداوند به دو صورت تحقق مىیابد: اول آنکه به هر فرد از افراد مردم الهام اختصاصى نماید و در ضمیرش القا کند که چه اعمالى را دوست ندارد، دوم آنکه در هر عصر، فرد پاکدل و منزهى را از بین مردم برگزیند، اعمال خلاف محبت خود را به او وحى نماید و مامورش سازد که به مردم ابلاغ کند. خداوند، شق دوم را گزیده و بین اقوام و ملل، پیمبرانى را مبعوث فرموده و به آنان دستور ابلاغ داده است. اگر کارهایى را که خداوند دوست ندارد در جوامع بشرى انجام پذیرد، زیانهاى مادى و معنوى، اقتصادى و اخلاقى، فردى و اجتماعى، و دنیوى و اخروى بسیار به بار مىآورد و موجب مىشود که انجامدهندگان آن اعمال مطرود درگاه الهى شوند و خداوند فیض دوستى و محبت خود را از آنان قطع فرماید. قرآن شریف مکرر از گروههایى که داراى صفات خاصى هستند نٍّم برده و تصریح فرموده که همهى افرادى که به آن صفات متصفاند و مرتکب آن اعمال مىشوند خداوند آنها را دوست ندارد، در واقع حضرت بارىتعالى دوست نداشتن خود را به وجود آن صفات ناپسند تعبیر نموده و مىخواهد بفرماید آن اعمال به قدرى مذموم و ناپسند است که نه فقط همان کارها خلاف محبت من است و دوست ندارم بلکه اشخاص آلوده به آن اعمال نیز مطرود من هستند و آنان را دوست ندارم. در اینجا بعضى از آیات مربوط به این بحث به عرض شنوندگان محترم مىرسد و ضمنا دربارهى عملى که مرتکب مىشوند و خویشتن را از محبت حضرت بارىتعالى محروم مىسازند توضیح کوتاهى داده خواهد شد. فساد از جملهى امورى است که مطرود حضرت بارىتعالى است و در قرآن شریف تصریح شده که خداوند فساد و مفسد را دوست ندارد. در سورهى 2 آیهى 205 آمده است: و الله لا یحب الفساد، خداوند فساد را دوست نمىدارد.
در سورهى 5، آیهى 64 آمده است: و الله لا یحب المفسدین، خداوند مفسدین را دوست ندارد.
راغب در مفردات مىگوید: الفساد خروج الشىء عن الاعتدال قلیلا کان الخروج عنه او کثیرا و یضاده الصلاح و یستعمل ذلک فى النفس و البدن و الاشیاء الخارجه عن الاستقامه، فساد عبارت از این است که چیزى از اعتدال و توازن خارج شود، خواه خروج کم باشد یا بسیار، و ضد فساد، صلاح است. و کلمهى فساد به کار برده مىشود در مورد نفس و بدن و دربارهى هر چیزى که از اعتدال بیرون رود.
در قرآن شریف کلمهى «فساد» به معناى وسیع به کار برده شده و براى مزید اطلاع شنوندگان بعضى از این آیات به عرض مىرسد: و لو اتبع الحق اهواءهم لفسدت السموات و الارض و من فیهن. اگر خداوند از تمایلات مردم پیروى نماید آسمانها و زمین و هر چه در آنها جاى دارد به فساد کشیده مىشوند.
ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت ایدى الناس. فساد در خشکى و دریا آشکار گردیده است بر اثر کارهاى نادرست و اعمال خلاف عقل بشر.
و من الناس من یعجبک قوله فى الحیاه الدنیا و یشهد الله على ما فى قلبه و هو الد الخصام. و اذا تولى سعى فى الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل. از منافقین فردى است که با چربزبانى موجب شگفتى تو مىشود و خداوند را براى پاکى ضمیر خود شاهد مىآورد با آنکه او بدترین دشمن دین الهى است و چون از نزد تو مىرود مىکوشد تا در زمین فساد برپا کند و مایهى تباهى اقتصاد و هلاک نسل جامعه شود.
از جملهى گناهانى که مایهى فساد اجتماعى است و کسانى که مرتکب آن گناه مىشوند، قرآن شریف آنان را مفسد خوانده، مسئلهى «اسراف» است.
و لا تطیعوا امر المسرفین الذین یفسدون فى الارض و لا یصلحون. امر مسرفین را اطاعت ننمایید و از راه و روش آنان پیروى نکنید، چه این گروه با کار نارواى خود در جامعه افساد مىکنند و به راه حق و صلاح گرایش ندارند.
راغب در مفردات مىگوید: السرف تجاوز الحد فى کل فعل یفعله الانسان و ان کان ذلک فى
الانفاق اشهر: سرف عبارت از این است که آدمى در کارهایى که انجام مىدهد از حد آن تجاوز نماید اگر چه این زیادهروى در زمینهى پرداختهاى مالى مشهورتر است.
خداوند ضمن بیان کارهاى پسندیدهى بندگان واقعى خود فرموده است:
و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما. اینان مردمى هستند که وقتى انفاق مىکنند نه اسراف و زیادهروى مىنمایند و نه بخل و تنگدستى دارند بلکه در یک حد اعتدال و میانهروى، این وظیفهى مقدس را انجام مىدهند و خلاصه این آیه مىفرماید بندگان خوب خدا از اسراف منزه و برى هستند.
عن ابى عبدالله علیهالسلام انه تلا هذه الایه فاخذ قبضه من حصى و قبضها بیده فقال هذا الاقتار الذى ذکره الله فى کتابه. ثم قبض قبضه اخرى فارخى کفه کلها، ثم قال هذا الاسراف. ثم اخذ قبضه اخرى، فارخى بعضها و امسک بعضها و قال هذا القوام.
امام صادق (ع) این آیه را تلاوت نمود، براى آنکه معناى آیه را با عمل محسوسى به حضار بفهماند مشتى شن و سنگریزه برداشت و آن را محکم در دست خود نگاه داشت، آنگاه فرمود: این اقتار و امساک است که خدا در کتاب خود فرموده. سپس مشت دیگرى از شن و سنگریزه برداشت، آنگاه تمام دست خود را گشود و همهى آنها به زمین ریخت و فرمود: این اسراف است. سپس مشت دیگرى از شن و سنگریزه برداشت، کمى دست را گشود، قسمتى از آن ریخت و قسمتى باقى ماند و فرمود: این حد اعتدال و قوام است.
مردم از نظر ارزش کار و مقدار درآمد با هم متفاوتاند، اعتدال و اندازهگیرى در امور حیاتى این است که هر فردى به تناسب درآمد و با رعایت شان اجتماعى خود زندگى کند و فراتر نرود که در بعضى از روایات، آن زیادهروى اسراف خوانده شده است.
عن ابى عبدالله علیهالسلام قال: للمسرف ثلاث علامات: یشترى ما لیس له، و یلبس ما لیس له، و یاکل ما لیس له. امام صادق (ع) فرموده: اسرافکننده را سه علامت است: متاعى را مىخرد که براى او نیست، لباسى را مىپوشد که در حد او نیست، و ماکولى را مىخورد که از آن او نیست.
این قبیل خودنماییها و تظاهرات مسرفانه در مرئى و منظر مردم، موجب برانگیختن خشم خانوادههاى کمبضاعت و افراد تهیدست مىشود و هیجان غضب زمینهى بسیار مساعدى براى ایجاد فساد اجتماعى و بر هم زدن وحدت و برادرى اسلامى است. از این رو خداوند مسرفین را عامل فساد معرفى نموده و مردم را از اطاعت آنان برحذر داشته است: و لا تطیعوا امر المسرفین الذین یفسدون فى الارض و لا یصلحون. فساد اجتماعى، تنها ناشى از این قسم زیادهرویها نیست بلکه پارهاى از انفاقهاى بیش از حد که پرداختکننده تصور مىکند که عبادت است، در قرآن شریف اسراف خوانده شده و خداوند از آن نهى نموده و فرموده است:
و آتوا حقه یوم حصاده و لا تسرفوا ان الله لا یحب المسرفین.
حق صاحب حق را موقع برداشت محصول در نظر بگیرید و در عمل خود اسراف ننمایید که خداوند مسرفین را دوست ندارد.
سال رجل اباعبدالله علیهالسلام عن هذه الایه فقال: کان فلان بن فلان الانصارى سماه و کان له حرث و کان اذا حصد یتصدق به و یبقى هو و عیاله بغیر شیئى. فجعل الله عز و جل ذلک سرفا. مردى از امام صادق (ع) راجع به این آیه سئوال نمود. فرمود: فلانى فرزند فلان شخص انصارى که نامش را ذکر نمود محصولى داشت، موقع برداشت همهى آنها را صدقه مىداد، خودش و عائلهاش بىچیز مىماندند. خداوند این عمل نادرست را زیادهروى و اسراف خوانده و از آن منع فرموده است.
کسى که مرتکب چنین اسرافى مىشود و غذاى عائلهى خود را به نام صدقهى دینى به دگران مىدهد با عمل ناصحیح خویش افساد مىکند و بذر دشمنى اسلام را در دل زن و فرزندان خود مىافشاند، اینان با خود مىگویند: این چه دینى است که تمام محصول کشاورزى پدرمان به نام صدقه تسلیم دگران شود و ما گرسنه بمانیم. اسرافى که موجب بدبینى و بغض نسبت به دین اسلام شود اگر مهمتر از افساد اجتماعى نباشد کمتر از آن نیست.
قیل للصادق علیهالسلام: ما الاقتار؟ قال: اکل الخبز و الملح و انت تقدر على غیره. قیل: فما القصد؟ قال: الخبز و اللحم و اللبن و الخل و السمن مره هذا و مره هذا.
از امام صادق (ع) سئوال شد، اقتار و سختگیرى مذموم در زندگى چیست؟ حضرت فرمود: نان و نمک خوردن با آنکه مىتوانى از غیر آن غذا را استفاده نمایى. سئوال شد میانهروى در غذا چیست؟ فرمود: نان و گوشت، شیر و سرکه و روغن به طور تناوب، گاهى از این و گاهى از آن.
خلاصه به صریح قرآن شریف، خداوند فساد و افسادکنندگان را دوست ندارد و افراد باایمان و علاقمندان به خشنودى و رضاى بارىتعالى باید مراقبت کنند که دامنشان به فساد آلوده نشود و از گروه
مفسدین به حساب نیایند. از جملهى امورى که خداوند دوست ندارد و با وحى خود آن را به مردم اعلام نموده است ستمکارى و تجاوز به حقوق و حدود دگران است و این مطلب در قرآن شریف با دو تعبیر ذکر شده است. در سورهى 42، آیهى 40 آمده است:
انه لا یحب الظالمین.
و در سورهى 2، آیهى 190 آمده است:
و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین.
دربارهى نشانههاى ظالم و قبح ظلم و زیانهاى دنیوى و اخروى آن، روایات بسیارى از اولیاى گرامى اسلام رسیده که در اینجا پارهاى از آنها به عرض مىرسد:
عن النبى صلى الله علیه و آله: للظالم ثلاث علامات: یقهر من دونه بالغلبه، و من فوقه بالمعصیه، و یظاهر الظلمه.
رسول اکرم (ص) فرمود: براى ظالم سه علامت است: با زیردستان خود به قهر و غلبه عمل مىکند، با کسانى که فوق او هستند عصیان و سرپیچى دارد، و در مقام علم و عمل پشتیبان ستمکاران است.
عن على علیهالسلام قال: الظلم یزل القدم و یسلب النعم و یهلک الامم.
على (ع) فرموده: ظلم کردن قدم را مىلرزاند، نعمت را از میان مىبرد، و امتها را به هلاکت و تباهى سوق مىدهد.
عن النبى صلى الله علیه و آله: انه لیاتى العبد یوم القیامه و قد سرته حسناته فیجىء الرجل، فیقول یا رب ظلمنى هذا فیوخذ من حسناته و یجعل فى حسنات الذى ساله فما یزال کذلک حتى ما یبقى له حسنه. فاذا جاء من یساله نظر الى سیئاته فجعلت مع سیئات الرجل
فلا یزال یستوفى منه حتى یدخل النار.
رسول اکرم (ص) فرمود: در قیامت بندهاى براى حساب حاضر مىشود که حسناتش او را خوشحال نموده است. مردى مىآید و مىگوید: بار الها! او به من ستم نموده است. از حسناتش برمىدارند و در حسنات مردى که از او شکایت نموده قرار مىدهند. سپس مظلوم دیگر و مظلوم دیگر مىآیند و از وى شکایت مىکنند، همچنان حسنات او را به مظلومین منتقل مىنمایند تا حسناتش تمام شود. آنگاه براى اداى حق ستمدیدگان از سیئات آنان برمىدارند و به گناه ظالم مىافزایند و این کار ادامه مىیابد تا حقوق مظلومین ادا مىشود، آنگاه ظالم وارد دوزخ مىگردد.
ظالمى که در دنیا با زبان، توصیف عدل نماید اما در عمل ستمکار باشد به موجب روایات اولیاى دین چنین ظالمى در قیامت، عذاب شدیدترى خواهد داشت.
عن ابى عبدالله علیهالسلام انه قال: ان من اشد الناس عذابا یوم القیامه من وصف عدلا و عمل بغیره.
امام صادق (ع) فرموده: از جملهى مردمى که در قیامت گرفتار شدیدترین عذاب است کسى است که عدل را توصیف نماید و عملش برخلاف آن باشد.
خلاصه در آیات متعددى در قرآن شریف تصریح شده که خداوند دوست ندارد کسانى را که به صفات بسیار مذموم متصفاند و به شرحى که توضیح داده شد از جملهى آنان گروه مفسدین و گروه ظالمین هستند. باقى گروهها با مراجعه به فهرست آیاتى که خداوند در آنها محبت خود را نفى نموده، شناخته مىشوند. امام سجاد ( ع) در جملهى اول دعاى موضوع سخنرانى امروز به این قبیل اعمال توجه دارد و در پیشگاه خداوند عرض مىکند: «و لا بالتعرض لخلاف محبتک»، بار الها! مرا مبتلا مکن که اعمالى را طلب کنم و انجام دهم که خلاف محبت و رضاى تو باشد.